کارل فردریکسون با اکراه موافقت میکند با یک خانم به سر قرار برود اما اصلا نمیداند قرار گذاشتن این روزها چگونه است. در این میان داگ که همیشه به کارل کمک میکند، وارد عمل شده تا اضطراب او را قبل از رفتن به قرار ملاقات کم کرده و نکاتی را برای دوستیابی ارائه کند اما…
پیرمردی که از جامعه فاصله گرفته و در تنهایی به سر می برد، خانه ی کوچک در میان آسمان خراش هایی دارد که هر روز بلندتر می شوند و اکنون شهرداری میخواهد خانه ی او را تخریب کند! اما پیرمرد حاضر نیست خانه اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه اش وصل کرده است به پرواز در می آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند.
سالها است انسان ها زمین را ترک کرده اند و آنچه که بر روی کره زمین باقی مانده، کوه ها زباله و آهن پاره است. وال ای ربات آشغال جمع کنی است که تنها روی زمین باقی مانده ماموریت او، فشرده سازی و جمع آوری این پسماندها و آلودگی های صنعتی است.
داستان جو گاردنر، معلم و نوازنده یک گروه موسیقی در دبیرستان را دنبال میکند که همیشه آرزو داشت که روی صحنه به اجرای موسیقی جاز بپردازد و حالا بالاخره این فرصت را پیدا کرده است. اما در ادامه یک حادثه باعث میشود تا روح وی از بدنش جدا شود. جو گاردنر در ابتدا به The Great Beyond میرود و در ادامه از آنجا به The Great Before فرار میکند. در این مکان روحها پیش از انتقال به کالبد نوزادان تازه متولد شده، آموزش میبینند تا برای زندگی شور و اشتیاق پیدا کنند. جو در آنجا با یک روح دیگر به اسم «22» آشنا میشود و تلاش میکند تا با کمک وی به بدن خودش روی زمین برگردد.